در باغ دل، دو عاشق، برگ ریزان
در باغ دل، دو عاشق، برگ ریزان شد و
بر نیمکت هستی، آرامشان نشین.
در سایه ی درختان، دل به هم سپردند
و در هوای مهر، جان به جان شد دین.
برگ های سرخ و زرد، چون دل های ما
ز عشق سوخت و در خاکستر شد پنهان.
درختان پیر، شاهد این سوز و گداز
زبان به قصه ی این دلدادگان گشادند.
نگاهشان به هم، همچون دو آینه
در آن نظر، جهانی از عشق پیدا شد.
دست در دست، گویی که روحشان یکی
در این جهانِ فانی، آرامشان شد.
این تصویر، آیتی از عشق جاودان
که در دل پاییز، جان تازه می گیرد.
بیا که در این خلوت، با دلبر خویش
ز عشق و مستی، جامی پر کنیم.
ZibaMatn.IR