باران بیا تا که آتش درونم،
زیر نم نم قطراتت خاموش شود.
می دانم که زمان آمدنت است،
اما هنوز آزرده خاطری
عیب ندارد!
بیا و نم نمک بر بیابان خشک سرزمینم فرود آی
صبر پاییز به سر آمده و زردی و پژمردگی بە بار می آورد
تو کماکان نیامدی و شهر و دە و زمین های کشاورزی
و خطوط زمین های شخم زده خشک شده اند،
و مشتاقانه منتظرند، برای قطرات باران مهربانی...
شعر: عمر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR