پرده دار راز عشقم محرم خاموش...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

پرده دار راز عشقم، محرم خاموش را
می کشم در خلوت دل، شاهد مدهوش را

چشم مستش می رباید عقل از سر، هر نفس
تیر مژگان می خلد بر سینه ی مدهوش را

زلف او دامی است پیچان، من شکار بی قرار
می کشد هر تار مویش، صد دل بی هوش را

در کمند عشق پیچم، همچو ماهی در تور
موج وصلش می زند بر ساحل، آغوش را

آتش هجران نهان در سینه ام چون اخگر است
شعله ور سازد نفس، این اختر خاموش را

جام لب را می شکنم بر سنگ صبر، هر زمان
تشنگی افزون کند هر دم، می سرجوش را

در شبستان خیالش، شمع رخ افروخته ام
روشنی بخشد به بزم، این شمع شب پوش را

ابر گیسویش فرو می بارد از لعل لبش
می چکاند قطره قطره، باده ی مدهوش را

بر لب جویش نشستم، تا مگر یابم نشان
دیدم آنجا عکس آن سرو سمن آغوش را

در غزلستان عشقش، بلبل طبعم سرود
نغمه ای کز دل برآمد، برد صد هوش را

مهدی غلامعلی شاهی

ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط
متن مهدی غلامعلی شاهی
اشتراک‌گذاری