تو را از وهم می گیرم...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن محمد خوش بین
- تو را از وهم می گیرم...
تو را از وهم میگیرم تو را از آینه از باد
اگر این لحظه بگذارد اگر از شب شوم آزاد
مرا گم کرده در خود این سکوت و بیپناهیها
به راهی میرود هر شب به سمت بینشانیها
اگر این جاده برگردد اگر این بغض ویران شد
مرا با خویش میبردی به جایی که زمستان شد
به آهی گر گره خوردم به اشکی گر شدم خاموش
تو باران باش و من خاکم ببار از چشمهای نوش
بیا این بغض را بشکن مرا از سایه بیرون کن
خودت را لحظهای از نو در آغوشم تصور کن
اگر دستم رها کردی بدان بعد از تو میمیرم
که بی تو من نمیخواهم نه این دنیا نه تقدیرم
اگر از چشم تو خواندم غمی را کهنه و خاموش
ببار از واژهها امشب که از دردت شوم مدهوش
شبم را ماه میخواند سحر در خواب میمیرد
تو از این وهم برگردی دلم در تو نمیگیرد
اگر این زخم تسکین شد اگر این درد پایان یافت
مرا در خویش پیدا کن اگر این بغض درمان یافت