ای فروغی که نهانی ز نظر...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن عطیه چک نژادیان
- ای فروغی که نهانی ز نظر...
ای فروغی که نهانی ز نظر در شب تار،
دل ما در طلبت سوخته چون شمع و شرار
در دل شب، به امید سحرت زار و حزین،
چشم ما منتظر آن سحر از نور نگار
در غیابت، دل ما پر زِ تمنا و امید،
که بیایی و جهان را بکنی پر زِ بهار
ای که در پرده نهانی زِ نگاه همه،
دل ما بیتو گرفتار شده در بند و حصار
صبر ما در غمت ای یار، به پایان رسد،
کی شود روز وصالت، بگشاید این حصار؟
ای که از دل شبها به دل ما راه مییابی،
به دل شوقی بیاور که در این لحظه زار
یاد تو همچو نسیمی به دلهای ما میرسد،
در این شبهای تاریک، دلها پر از انتظار
در دل شب، به امید سحرت زار و حزین،
چشم ما منتظر آن سحر از نور نگار
در غیابت، دل ما پر زِ تمنا و امید،
که بیایی و جهان را بکنی پر زِ بهار
ای که در پرده نهانی زِ نگاه همه،
دل ما بیتو گرفتار شده در بند و حصار
صبر ما در غمت ای یار، به پایان رسد،
کی شود روز وصالت، بگشاید این حصار؟