چرا شدم من آشنای تو...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

✍ چرا شدم من آشنای تو؟!
@bzahakimi
چو دل شد آشنای تو،
شدم رهای نبضِ لحظه‌های تو؛
همیشه‌ی گلِ دلم،
نفس‌زنِ هوای تو؛
و مهرِ جان،
هماره در وفای تو؛
ولی...
فسوس امان؛
که ناگهان،
به دستِ بازیِ زمان،
جدا شدم؛ جدا شدی؛ جدا شدیم؛
نبودنت؛ ندیدنت،
فنا نمود،
تمامِ من؛ نهانِ جسم و جانِ من؛
بگو کنون؛ عزیزِ مهربانِ من!
چرا شدی تو آشنای من؟! 
چرا شدم من آشنای تو؟!

زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
ZibaMatn.IR
الهه‌ی احساس
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، جدایی دردناک دو عاشق را به تصویر می‌کشد. گوینده از آشنایی و عشقی عمیق می‌گوید که به جدایی منجر شده است. او با حسرت از لحظات مشترک و وفاداری‌اش یاد می‌کند و از بی‌رحمی زمان شکایت دارد که او را از معشوق جدا کرده است. در نهایت، با پرسش "چرا آشنای هم شدیم؟" به سرنوشت تلخ عشقشان اشاره می‌کند.

ارسال متن