در پستوی خیال خدا منتظر توست...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار عطیه چک نژادیان
- در پستوی خیال خدا منتظر توست...
در پستوی خیال، خدا منتظر توست
آنسوی دل شب، سحر منتظر توست
دل را بتکان از غبارِ مردم و غم
یک قطره؟ نه دریا منتظر توست
از خویش برون آی، رها شو زِ تعلق
در خلوت جان، آشنا منتظر توست
پنهان شدهای پشتِ ربّنا
در خانهٔ دل، آشنا منتظر توست
هر لحظه که غمگین شدی از راه جاهلان
در سایهٔ حق، ردِ پا منتظر توست
بگذر زِ من و ما، که در کوی ربّنا
یک قبلهنما، گو خدا منتظر توست
بازآ به درون خویش، ای راه جوی هست
در پستوی راه، خدا منتظر توست
دل را بگشا چون سحر از خواب آنان
نور ازلی، بیصدا منتظر توست
ای تشنهترین صبر ره ماندهٔ شبها
در چشمهٔ حق، دیدی کجا منتظر توست؟
ای برگِ جدا از درختِ صبح امید
در فصل خزان، آشنا منتظر توست
گر صبر ز دنیا شب را به سحر
در اشکِ سحر، ربّنا منتظر توست
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر فراخوانی است به سوی درون و بازگشت به خویشتن. شاعر از غم و تعلقات دنیوی رهایی و پناه بردن به خدا را توصیه میکند. خداوند در خلوت دل، در هر لحظه، در تاریکی و روشنی، منتظر بازگشت و توبه ماست. صبر و توکل، کلید رسیدن به این آرامش درونی است.