می خواهد چکار شیر اگر که...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

«می‌خواهد چکار؟»

شیر اگر که شیر باشد، یال می‌خواهد چکار؟
وقت طی‌الارض، انسان بال می‌خواهد چکار؟

آن که از رخسار او نور سیادت ساطع است
بهر اثباتش به مَردم، شال می‌خواهد چکار؟

آن که مست آب حیوان است چون خضر نبی
جرعه‌ای از چشمه‌ی سلسال می‌خواهد چکار؟

حضرت آدم که شد اغفال شیطان در بهشت
گشت معلومش که سیب کال می‌خواهد چکار؟

آدم عاقل بیندیشد به اَسرار جهان
خلق نادان، فکرت سیّال می‌خواهد چکار؟

ملّتی که از تجدّد می‌زند دَم با غرور
فالگیر و ساحر و رمّال می‌خواهد چکار؟

بانویی که قامتش مستور، زیر چادر است
در خیابان، پای او خلخال می‌خواهد چکار؟

آن که دم، از آدمیت می‌زند با ادعا
روی دیوارش، سرِ مارال می‌خواهد چکار؟

نوجوانی که ز مرگش، اشک می‌ریزد فلک
بر مزارش، مطرب و قوّال می‌خواهد چکار؟

تا ریالی می‌شود افزون حقوق کارمند...
در خبرها این‌همه جنجال می‌خواهد چکار؟

چون که آفت بر زمین بخت ما افتاده است
خرمن اقبال‌مان غربال می‌خواهد چکار؟

کشوری که مَردمش پیر و، جوانانش عَزَب ـ
هست، دیگر دکتر اطفال می‌خواهد چکار؟

بس‌که هایپر مارکت زنجیره‌ای در شهرهاست
هر محلّی این‌قدَر، بقّال می‌خواهد چکار؟

چون نبارد برف و باشد خشکسالی در وطن
کشور ما ، قلّه‌ی توچال می‌خواهد چکار؟

آن که رنگ میوه را هرگز نبیند ماه ـ ماه
آبمیوه‌گیری و یخچال می‌خواهد چکار؟

آن که را در سفره نان جو بدون قاتق است
وقت خوردن، قاشق و چنگال می‌خواهد چکار؟

پیکری که آمده عریان به این دار فنا
وقت رفتن از جهان، متقال می‌خواهد چکار؟

آن که عمری کرده سر با رنج و خواری در جهان
مردنش آنقدر قیل و قال می‌خواهد چه کار؟

چون که حتیٰ یک نفر در زندگی یادش نکرد
بعدِ مرگش هفت و چلّ و سال می‌خواهد چکار؟

آن جوانی که ز کف داده امیدِ زندگی...
گرچه می‌باشد گناه، آمال می‌خواهد چکار؟

ای که دم، از شیعه بودن می‌زنی با ادعا
شاهِ مردان، شیعه‌ی بی‌حال می‌خواهد چکار؟

ظلم را بینی و خاموشی نمودی اختیار
شیعه‌ی مولا، زبان لال می‌خواهد چکار؟

گر عزادار حسینی ؟.‌.. از عزاداران بگو
مجلس سوگ و عزا، طبّال می‌خواهد چکار؟

عشق او چون نقش بسته در دل عشاق او
چشم عاشق، رؤیت تمثال می‌خواهد چکار؟

تا که جمعی بسته دستِ رذلِ شیطان را ز پشت
این جهان آیا دگر دجّال می‌خواهد چکار؟

پُست‌ها تعیین شده از قبل چون بر این و آن
رأی‌گیری های بی اقبال می‌خواهد چکار؟

کشوری که آرمانش بوده عدل و اعتدال
مُختلس، یا دزد بیت‌المال می‌خواهد چکار؟

مجلسی که ادعایش خدمت مَردم بوَد
ناظران خائن و مُحتال می‌خواهد چکار؟

هر وزیری روی کار آمد شد اهل بند و بست
دولت ما این‌قدَر، دلّال می‌خواهد چکار؟

تا که اقوام چنین تن‌پروران بر مَسندند
کشور ما ، ملّت فعال می‌خواهد چکار؟

وه چه زیبا "خوش‌عمل" فرمود که ایران ما :
«با هجوم دشمنان اشغال می‌خواهد چکار؟»

تا طبیعی نیست اوضاع وطن از هر جهت
کشور ما ، آدم نرمال می‌خواهد چکار؟

آن که فربهْ گشته از اموال ملّت، پیکرش
پیرهن با نمره‌ی اِسمال می‌خواهد چکار؟

آن که عمری با خساست کرده خو در زندگی
چون نداند قَدر ثروت، مال می‌خواهد چکار؟

آن که حالی از کسی هرگز نپرسیده به عمر
مُرده، خوانش؛ پرسش احوال می‌خواهد چکار؟

آن که در عمرش نزَد آبی به دست و روی خود
نعش چرک آلوده‌اش غسّال می‌خواهد چکار؟

آن که کار خیر، نه؛... جز شَر ندید از او خدا
در قیامت، نامه‌ی اَعمال می‌خواهد چکار؟

او که بر دوشش کشیده کوهی از بار گناه...
روز محشر، ذرّةٌ مثقال می‌خواهد چکار؟

آن که می‌باشد دولویش متر و حاکم می‌شود
در چنین وقتی دگر تک‌خال می‌خواهد چکار؟

آن کسی که بوده کیفش کوک، از روز ازل
وقت مُردن، اختر اقبال می‌خواهد چکار؟

ای که می‌باشی ادیب و می‌زنی دم از سخن
شعر اگر شیواست، استدلال می‌خواهد چکار؟

شاعری که یک غزل حتیٰ ندید از او کسی ـ
خالی از ایراد‌ ـ شرح حال می‌خواهد چکار؟

نظم سُستِ فاقد از معنا که هرگز شعر نیست
هم‌سخن، این یاوه، استقبال می‌خواهد چکار؟

مصرعی که مختل‌الوزن است ارکانش به کُل
دو هجای کوچکش، ابدال می‌خواهد چکار؟

تا تمیزی نیست بین دوغ و دوشاب این زمان
اهل فرهنگ و هنر، اِجلال می‌خواهد چکار؟

(ساقیا) تا نیست وحدت، بین مسؤولان و خلق
این وطن، آواز استقلال می‌خواهد چکار؟

سید محمدرضا شمس (ساقی)
ZibaMatn.IR
سید محمدرضا شمس (ساقی)
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر طنزآمیز با استفاده از پرسش‌های متعدد، نارسایی‌ها و تناقض‌های جامعه را به تصویر می‌کشد. از بی‌معنایی برخی نمادها و سنت‌ها تا فساد و بی‌عدالتی حاکم بر جامعه انتقاد می‌شود. شاعر با طعنه، وضعیت نامناسب جامعه را نشان می‌دهد و به دنبال اصلاح آن از طریق ایجاد تغییرات اساسی است.

ارسال متن