تو را دوست نمی دارم آن...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن شعر ملل
- تو را دوست نمی دارم آن...
تو را دوست نمیدارم آنگونه که گلی نمکین را،
یا یاقوتی سرخ،
یا تیغِ میخکی که آتش را در جهان میپراکند؛
تو را دوست میدارم آنگونه که آدمی
چیزهای نهان و تیره را دوست میدارد،
در ژرفترین خلوت، میان سایه و جان.
تو را دوست میدارم چون آن گیاهِ گُلنکردهای
که نورِ شکوفههایش را در درون پنهان میدارد؛
و به یُمن عشقِ تو، آن عطرِ مستیآور
که از خاک برخاسته،
در تاریکی تنم میزیَد.
تو را دوست میدارم بیآنکه بدانم چگونه، یا کِی، یا از کجا؛
تو را دوست میدارم بیپرده، بیهیچ غرور؛
اینگونهات دوست میدارم،
چرا که راهی دیگر نمیشناسم:
چنان که منی در کار نیست،
آنگاه که دستت بر سینهٔ من است
و دست من بر سینهٔ تو؛
چنان که چشمانت با خوابِ من بسته میشود—
یگانه و درهمتنیده،
چون پیوندِ خاک و ریشه.