بابای من کجایی که دلم بادکنک...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های ساناز ابراهیمی فرد
- بابای من کجایی که دلم بادکنک...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
بابای من!
کجایی که دلم بادکنک شده
پر از آرزو، پر از رنگ،
ولی گاهی خالی میشه از خندههات...
یادته وقتایی که میترسیدم؟
میگفتی: "من اینجام، نترس!"
حالا وقتایی که دلم میلرزه،
صدای اون جملهت تو گوشم میرقصه.
تو رفتی،
اما عروسکام هنوز ازت قصه میگن،
و مداد رنگیهام،
تو رو با رنگِ آبیِ آسمون نقاشی میکنن...
بابا جان،
اگه یه روز دوباره بیای،
قول میدم
هر شب برات نقاشی بکشم
با ستاره، با ماه، با صدای قلبم...
تو هنوز قهرمانِ خوابهامی
و من، همون بچهم که
با بوسههات آروم میشد.
ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR