ویرانه تر از اشک تقدیر مرا...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار پویا شارقی بروجنی
- ویرانه تر از اشک تقدیر مرا...
ویرانه تر از اشک، تقدیر مرا امر نمودی،خبرت هست؟
دیوانه تراز زاهد طماع که سوزاند به سوزی خبرت هست؟
از کینه و خدعه،نه حرفی و دوحرفی،که تمامی
ای راوی تزویر چو رسولان،خدعه بازی خبرت هست؟
سوگند به سوگند چو سیگار به سیگاری و آتش
این صدر ریه دل سوختنم،کی خبرت هست ؟
هرشب به فغانم چو همایون ز ربابِ شبِ تنبور
ای نغمه شوریده ، پر شور، تو کُشتی خبرت هست ؟
گر گمان ات شده که سوز ندارد سَرِ آخر، بهارانِ جدایی
آن زغال شب گیسوی تو سوزاند بهاری خبرت هست ؟
صدبار به من گفت که او کور دل افتاده به هر بیت
این غیب که گفتم شبی آن خواجه به فالی خبرت هست ؟
صدبار زلیخا شدنت را نشد ارزش به یکی یوسفی از دل
این پیرهنت نیست نشانش، بویی ز وفایی خبرت هست؟
ای که لیلا شده ای قیس دگر را که مکنت به وفور اش
این محفل صد ناقه والا که به زر مفت بدادی خبرت هست؟
صد بار من این اطلس دل لخت کشیدم. که ببینی دل پویا
یاررفت و گذشته مه آبان ،که شنیدم به بزمی خبرت هست