امان از شب امان از حرف...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

امان از شب، امان از حرف‌های ناگفته
امان از عشقی که در سینه‌ام لانه دارد و زبانش در بندِ سکوت است

شب که می‌آید، شعله‌ها درونم فوران می‌کند
قلبم صاحبِ بدن می‌شود و عقل از کار می‌افتد

هراسِ یک اعترافِ خاموش بر جانم سایه می‌اندازد:
نترسم که بگویم و نشنوی، نترسم که ببخشی و نپذیری؟
می‌ترسم… می‌ترسم که در یکی از این شب‌ها،
عشق را روی تو بریزم و تو مرا پس بزنی می‌ترسم.

محمد قائدی
ZibaMatn.IR
شعر ناب
ارسال شده توسط
ارسال متن