روزی در تو می روییدم چون...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

روزی در تو می‌روییدم،
چون شاخه‌ای پنهان در خونت،
آرام و بی‌صدا،
به تپش‌هایت گره خورده بودم.

چشم‌هایم را می‌نهادم
بر سایه‌ی نگاهت،
چنان‌که خواب،
بر پلک‌های تو خانه کند.

و جهان،
در فاصله‌ی کوتاه نفس‌هایمان،
به سکوتی جاودانه بدل می‌شد.

بهزاد غدیری٫ نجوای جنون
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

شعر از حس یکی‌شدن و نزدیکی عمیق با معشوق سخن می‌گوید. شاعر حس می‌کند که جزئی پنهان از وجود معشوق بوده، با او زندگی می‌کرده و در سکوت و آرامش، تمام وجودش به او وابسته بوده است. نگاه معشوق برای شاعر مانند پناهگاهی امن و آرامش‌بخش بوده که جهان را به سکوتی ابدی بدل می‌کرده.

ارسال متن