دست در دست مادرش آمد/در اتاق پزشک درمانگاه
اشک در چشم مادرش لرزان/بغض مردانه ی پدر گهگاه
---
جای گیسوی دخترانه به سر/داشت یک شال سرخ بر دوشش
در خیال محال مادری اش/یک عروسک درون آغوشش
---
دستبندی به دور دستش داشت/جنسش از چسب و جای سوزن بود
درد هایی که در وجودش داشت/بیشتر از توان یک تن بود
---
آخرین آزمایشش میگفت/کار درمان شکست خواهد خورد
آخر این جنگ نابرابر را/سرطان خبیث خواهد برد
---
رفت و در آرزوی معجزه بود/مادرش زیر لب دعا میخواند
جای یک معجزه ولی افسوس/تا ابد تا همیشه خالی ماند
---
رفت او سمت آسمان اما/حسرتی مانده در دلم تبعید
حسرتی جاودان، که میشد کاش/ عمر خود را به دیگری بخشید
ZibaMatn.IR