کرونا شکاف فرهنگی عمیقی میان آدم ها ایجاد کرده، به طوری که بافرهنگ ترها در اقلیتی انگشت شمار و با فاصله از سایرین، ایستاده اند.
عده ای آروغ مردم داری می زنند و بانیِ اجتماعات و دورهمی های بزرگ می شوند و مدعی اند هرچه بود، تمام شده و همه چیز به روال عادی اش برگشته و ماسک، چیز مضحکی ست، از عزیزان دور ماندن و رفت و آمد نکردن چیز مضحکی ست و استدلال علمی آوردن و رعایت فاصله ی فیزیکی، چیز مضحکی ست!
حقیقت تلخ است اما؛
مضحک، کسانی اند که نه علم و منطق را باور دارند، نه به آگاهی و شعور، اعتقادی،
مضحک کسانی اند که در قرن بیست و یکم، بینش قرن سومی دارند،
مضحک کسانی اند که هنوز هم دور هم جمع شدن را دلیل واضحی بر اجتماعی بودنشان می دانند و آدم های خارج از دایره ی ناامن خودشان را منزوی می خوانند.
اما حقیقت همیشه بعد از فاجعه، آشکار می شود. بدون شک، آنان که این همه گیریِ جهانی را باور ندارند و در این شرایط هم عشوه ی مروت و مردم داری می آیند و تشکیل اجتماع می دهند، از فقر فرهنگی عمیقی رنج می برند.
فهمیدن، دردناک است، همرنگ جماعت نشدن دردناک است و تنها ماندن در مسیرهای درست، دردناک تر.
شاید در هیچ برهه ای از تاریخ، مرز میان فرهنگ و بی فرهنگی، تا این اندازه محرز نبوده.
ZibaMatn.IR