به سال ها بعد فکر می کنم!
به زیبایی سپیدی موهایمان.
میدانستی؟
پیر شدن کنار تو چقدر می چسبد!؟
اینکه دستانم بلرزند،
پاهایم توان راه رفتن نداشته باشند،
و کنارت بنشینم و بی اختیار
سنگینیِ سرم را روی شانه هایت رها کنم!
خوابم ببرد.
و رویای آن روزی را ببینم
که برای اولین بار گفته ام،
دوستت دارم.
و تو خندیدی...
.
با آنکه نان برکت است
تو اما برایم
شراب باش ... بگذار با تو مست شوم
تا از تو سیر ! .
ZibaMatn.IR