بالا بلند ............. دختر دیروز خاطرات
شعرانه ای بیاد تو همسایهء دهات
یادم نرفته، صبح دل انگیز باغ چای
شرمِ نگاهِ گرمِ گره خورده با نگات
یادم نرفته ،شرجیِ شب های ساحلی
آوازِ شور و دشتی و افشاری و بیات
دستم میان دست تو در ،کوچه های تنگ
مست از نگاه ِگرم تو مستانه،پا به پات
گفتم: تمام ترس من از بی تو بودن است
گفتی: تمام ترس من از عشقِ بی ثبات
بعد از تو یاس گوشه ی دیوار گل نداد
پژمرده شد بنفشه -گلِ گوشه ی حیاط
اقرار می کنم که دلم تنگ می شود
وقتی مرور می کنم آن کهنه-خاطرات
ZibaMatn.IR