از تو بنویسم
از سرمای هوا بنویسم
از برف پشت شیشه بنویسم
از چایی که از دهن افتاد بنویسم
از انار دون شده توی ظرف بنویسم
از من منتظر نشسته زیر کرسی بنویسم
از چشمی که به در خشک شد بنویسم
از پاییزی که چند قدم مانده به یغما برسد
بنویسم ؟
از چی بنویسم ؟؟؟
از چی بنویسم که بفهمی وقت اومدنته
بفهمی زمان داره میگذره و فصل ها یکی یکی رد میشن
از چی بنویسم که بفهمی جای خالیت هنوزم خالیه
از چی بنویسم که بفهمی دلتنگتم ؟
بفهمی پاییز تموم بشه دلتنگی من تموم نمیشه
که بفهمی تازه داره سرمای نبودنت با زمستون شروع میشه ...
که بفهمی بیای
که بفهمی بمونی ...
بمونی ...
از چی بنویسم؟
ZibaMatn.IR