زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

بامدادانی که خورشید
بر فرازِ کوهساران
با نوازش گام می زد
گاه با لب های زرّین
بر چمن ها بوسه می زد
گاه با جادوی چشمش
آب ها را رنگ می زد
بارها آن ابرهای تیره و سرد
راه بر او می گرفتند
تا که وا دارند او را
غم بپوشاند به ناگاه
بر زمین و آسمان ها
آنَک آن خورشیدِ عشق و زندگانی
بامدادی، در جوانی
در من امّا، خوش درخشید
آمدم با گرمیِ آن خو بگیرم
ابری آمد
آه
خورشیدِ جوانی هم گذر کرد
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن