ما درست آنجایی ایستاده بودیم ،که نباید.
جایی که چیزی برای از دست دادن نمانده بود .
دروغ بود که زخم ها ما را قوی کرده بودند ،ما تنها جسور تر و عصبانی تر شده بودیم .
چیزی برای باختن نمانده بود
اما هنوز یک چیز به امتحانش می ارزید و آن زندگی کردن بود
سازهای آبی سولماز رضایی
ZibaMatn.IR