زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

پسرم گفت : بابا یکی از بچه های کلاس مان چند بار گفته که من عاشق خواهرت شده ام.
.
پسرم کلاس چهارم ابتدایی است و دخترم کلاس ششم. به پسرم گفتم بی خیالش بشود، حالا یک حرفی زده و جدی نیست. اما حس کردم خیلی بهش برخورده و انتظار دارد که حتماً واکنشی نشان بدهم. فرداش رفتم مدرسه. ناظم مدرسه هر دوشان را صدا کرد دفتر. هم پسرم را، هم همکلاسی اش را.
.
پسرک، طفلی لب هاش از ترس می لرزید. همه چیز را انکار کرد. اما معلوم بود که ترسیده و راست نمی گوید.
.
یک لحظه، سخت دلم گرفت؛ داشتم پسربچه ای را به جرم اینکه ابراز علاقه کرده، می ترساندم و محکوم می کردم...
.
بغض آمده بود تا بیخ گلوم...
.
دلم می خواست بگویم نترس پسرکم، عشق چیز بدی نیست.. اما نمی شد...
.
پسرم دلش می خواست کسی به خواهرش نگاه نکند. ناظم هم همین را می خواست. همه همین را می خواستند ...
.
و من.. و عاشق ِدخترم..، تنها بودیم ...
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن