آن روزها چشم بر هم زدنی رفتند
آن روزها ...
که معما در دستهای ما متورم شده بود
آن روزها که خنده ها را ...
از میان ستاره های مرموز می چیدیم
آن روزها که تمام شب را ...
به رنگ سپید در آورده بودیم
اکنون شب ها ...
به انتظار آغشته کردن ما منتظر اند
قدر لحظه هایمان را بدانیم
روزها رفتنی اند
رعنا ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR