کاش ادما حق اینو داشتن که خودشون انتخاب کنن
که چطوری بمیرن
اون موقع من انتخاب میکردم که توی یه صبح سرد زمستونی هنگام
برگشتن از نونوایی پام لیز بخوره و بخورم زمین
چندیدن بار تلاش کنم تا از روی زمین بلند بشم ولی هر بار نتونم روی
پاهام وایسم و همش لیز بخورم بیفتم زمین
دوستدارم وقتی که هی زمین میخورم و تو داری به دلقک بازیم میخندی
یه بار از ته دل به خنده هات نگاه کنم
وجوری بخورم زمین که دیگه بلند نشم ...
ویا شایدم انتخاب میکردم وقتی چایی ریختی و داریم باهم میخوریم و همزمان من غرق نگاهت شدم
یهو قند بپره تو گلوم و...
ZibaMatn.IR