از کنارم بی تفاوت رد نشو، قدری بمان
از نگاه زیر چشمم، حال و روزم را بخوان
کار هر روزم نشستن بر سر راهت شده
رهگذر از راه چشمانم، ولی این را بدان
هر قدم از تو به روی سنگفرش این گذر
جای پایی می گذارد بر دل آتشفشان
سر به زیرم، سرد و ساکت، منتظر تا یک نظر
چشم زیبا را بچرخانی به رویم، ناگهان
لحظه ای مکث و پس از آن غنچهٔ لب وا کنی
گل بریزی بر سر و رویم از آن باغِ لبان
من به یک جمله، فقط یک حرف تو جان می دهم
پس بیا محض خدا حرفی بزن شیرین زبان
می خرامی مثل طاووس و به دنبال تو، آه
می کشم از عمق قلبم تا به اوج کهکشان
ماه هر روز و شبم، قدری قدم آهسته کن
در زمین باش و کنار من، نرو در آسمان
زیر پایت را نگاهی کن، مرا آنجا ببین
از کنارم بی تفاوت رد نشو، قدری بمان
ارس آرامی
ZibaMatn.IR