اینک بهار
سالی دگر گذشت و بهاری دگر رسید
فصلی پر از ترانه و گل های تر رسید
سردی دمار اگر چه درآورده بیشه را
آخر کلاغ بخت سیاهش به سر رسید
ساری بروی برگ صنوبر پرید و گفت
شادانه شو که مرهم زخم تبر رسید
از پشت قاب پنجره گل های ارغوان
تا آشیان بلبل خوش بال و پر رسید
دل بد نکن که عطر خوش دلبرانه ای
با لحظه لحظه های طلوع سحر رسید
از شوکران فصل زمستان نگو که باز
کام جهان به چشمه شیر و شکر رسید
اینک بهار و خاطره ی جادوانه اش
از کوچه کوچه آمده تا پشت در رسید
ZibaMatn.IR