یلدا
به یلدا می سپارم آخرین برگ بهارت را
تماشا خانه فصل پر از رنگ و نگارت را
پس از پاییز شورانگیز غرق عشق و زیبایی
به رویا می سپارم پیچ و تاب شاخسارت را
تو را از کوچه باغ رفته بر تاراج می چینم
به فردا می سپارم رونق ایل و تبارت را
دوباره سردی دیماه را در پیش رو داری
به نجوا می سپارم نغمه های بیشمارت را
بگو با برکه ی جامانده از تشویش بی آبی
به دریا می سپارم ماهتاب بی قرارت را
زمستان در زمستان انجماد تازه ای داری
به یغما می سپارم توشه و دار و ندارت را
کبوتر های چاهی بال صد پرواز را بستند
به اهدا می سپارم بعد از این پرهای سارت را
تو مجنونی نمی دانی مسیر این بیابان را
به لیلا می سپارم قصه های روزگارت را
مجالی بود اگر تا فصل گرماگرم تابستان
به دلها می سپارم لذت سیب و انارت را
♤♤♤
✍علی معصومی
ZibaMatn.IR