در ادامۀ رفتنت بهار نیامد
دردی که از زمستان تعقیبمان می کرد
به استخوان رسید...
اندوه آدم های زیادی در من است؛
آدم هایی با چشم های غمگین و
خاطرات تلخ...
حرفی نیست
روزهای رفته در تقویم مانده اند
برگرد
بر گُردۀ این اسبِ مرده، نهیبِ شادی بزن
سلمان نظافت یزدی
قسمت عمیق، قسمت کم عمق
ZibaMatn.IR