زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
3.0 امتیاز از 2 رای

تبسم بر لبان مادر بزرگ نشست....
مادر بزرگ دختر خوبی بود. .
هنوز همان اتاق کوچک..
چای قند پهلو ....
برایم تکرار نشدنیست...
صدای زیبای گنجشک آمد...
نگاهم رویای باز کردن پنجره...
نگاه به عقب،!
لحظه ،لحظه سکوت
از تنم بالا میرود...
وبغض ،بغض درونم ذوب میشود...
مادربزرگ،اتاق،چای
اندوه خاطره ای بیش نبود....
اما....
مادر بزرگ دختر خوبی بود...
آرش شجاعی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن