لعنت به تو بر عشق تو با ذات خرابت
بر خاطره هر لحظه ای از یاد و خیالت
آن قدر که دلم سوخته دگر تاب ندارم
می سوزد و از سوزش آن خواب ندارم
لعنت به شب و خواب من و تخت خرابم
بر اسم تو هم اسم تو هر ذکر و ثوابم
أعوذ به مستی با شراب و هر چه پستی
از صاحب چشمان سیاهی که تو هستی
ZibaMatn.IR