صدای پای یلدا می اید..
انتهای خیابان اذر...
خزان بوی رفتن میدهد...
وقرار عاشقی برف و
برگهای رنگی وعشق بازی
عاشقانه عروس فصلها..،؛
چه کسی گفته پاییز کرک وپر ندارد
پاییز جان میدهد..!
زمستان جوانه میزند..!
وهمه چیز به اسم بهار تمام میشود.
اسمان بغض میکند...
پاییز چمدان بدست ایستاده..
وآخرین نگاه بارانیش را به درختان عریان می دوزد، ودستی تکان می دهد،
قدمی برمی دارد سنگین وسرد،
کاسه بلورین پرشده از قطرهای
اشک خزان
وبرگ زرد زرین پاییزی
بدرقه راهش..
پاییز!!
ای آبستن روزهای عاشقی
منتظرت میمانم
درسالی دیگر وساعات قرار عاشقی
رفتنت به خیر ای همیشه عاشق...!!
نسرین حسینی
۲۶/۹/۸۹
قافیه ها فراری اند
یلداتون مبارک
ZibaMatn.IR