زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

«کیمیا»
روزی در این دشت فراخ،
سبزه ای می روید،
همنشین گلی می شود،
به یاد تو،
اورا با لبخند در آغوش می گیرد
و از تو، به او می گوید.

هر شامگاه،
صدای باد را می شنود
و نجواهای مرا، می آورد به یاد؛
نغمه هایی که از دل تنهایی، می پیچید
در گوش باد.

در سحرگاه،
سرمست می شود با قطره شبنم،
می رود رو با آسمان.
ناگه گویی در گوش گل، از تو می گوید.
گل می شکفد.
در نهان خانه قلبش،
یاد تو را می می پروراند؛
می شود آفتاب گردان!

اندکی از من در آن سبزه جا مانده
و اندکی از تو در آن گل.
«هیچ»
ZibaMatn.IR

علی پورزارع «هیچ» ارسال شده توسط
علی پورزارع «هیچ»


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن