.
ای پرسش بی زیرای من
بیا پنجره های رخوت را بشکنیم
و با گریز از حصار سرد نبایدها
بساط عیش را
بر لحظه های خاک خورده حیات بگستریم
بیا دست در دست آسمان
آوارگی کنیم در پهنه زمین👌
نواختن بلدی؟
حتی سوت زدن؟
اگر هان ....
من میتوانم ساعتها پای موسیقی دلنواز بودنت برقصم
خدا نیز
همپای ستارگان برایمان کف میزند بی شک
سازدلت را کوک کن
از سرما نترس
من دفترهای شعرم را می سوزانم
برای تو باید خواند
نباید نوشت
حالا که آمده ای به ضیافت دلم نترس
چترت را ببند
در ایوان این خانه جز مهربانی نمی بارد....⚘️
.
نازی دلنوازی .
ZibaMatn.IR