پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تا رسیدیم به الفبای دان و آشیاننوک زدند به مغزمانو گفتند: کوچ؛ تکرار کنید: کوچ!!«آرمان پرناک»...
آسمان هاست /که کوچ می کنیم به کوچ /بی آنکه بدانیم چرا«آرمان پرناک»...
کلاهِ پشمیِ صیادیاجنگلی که درجای خالی درختانش نشسته است؟برای پرنده ایکه از آسمانِ مجازیکوچ کرده، کدام را می توانآشیان گزید؟«آرمان پرناک»...
زیر یک سقف دو پرستو تازه فهمیدم آشیان چیست...
از روزی که فهمیدم نیازی به خوشبختی ندارم ، خوشبختی در وجودم آشیان کرد ...آری ؛ از همان روز که به خود قبولاندم که برای خوشبخت بودن به هیچ چیز نیاز ندارم ......
عشق بهانه آغاز بود آغاز قشنگترین صبحدمان زندگیعشق بهانه سبز با هم زیستن بودو اینک وصال…بارش خوشبختی است بر آشیان عاشق ترین دست هارونق بهاری ترین ثانیه های زندگی ما باشید...
پرنده ی بیقرار دلمهوای پرواز داردوقتی که آشیانتویی...