متن آوای دل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آوای دل
هر لحظه با، آوای دل، کردم صدایش
گفتم که شاید، یک نَفَس، در بر، بیاید
آخر، کجا رفت آن زمانِ کودکیهام؟
یک بارِ دیگر، کاشکی، مادر، بیاید
بشنو از جان نالهی بیتابِ شبهای دلم
میوزد در پردهها آوایِ سودای دلم
آتش اندر آتش افتادهست در جانم هنوز
میدمد از خاکستر اندیشه، مینای دلم
در تبِ تکرارِ خاموشی، زبان وا مانده است
میتپد در سینهام فریادِ رسوای دلم
ریشه زد در عمقِ تاریکی، چراغی بیصدا
روشنی را باخت...
در دلی که قفسش میانِ آهن و شب بیدار است،
دختری چون کبوتر، درختهای آسمانش را به رویا میبرد.
با دستهای لرزان، شکستهی انتظار،
در سکوتی که بر هر دیوارش فرود میآید،
چشمانش میداند از کجا به این باران افتادهست.
هوای ابری، گمگشته در افقهای دور،
رهایی را میجوید، در...
به گوشم میرسد، با شور، آوازی جنونآمیز
سراسر، موجِ جان است آن، صدای نغمهخوانِ تو