متن شور و شیدایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شور و شیدایی
به نام خالق شعر و، ترانه
خدای دفترِ مِهرِ زمانه
خداوندی که احساس آفرید و
قلم را داده شوری بیکرانه
دلم ز مهر تو، ای ربّ، به شور و شیداست
شبیه باده که در ساغر دل پیداست
نه از نسیم سحر، نه ز نقش ماه شبم
ز نام پاک تو جانِ من شکیباست
نگار مطلقم! ای راه مستتر در کل
که هر چه هست، در آیینهات تماشاست
کجا برم گله...
مثلِ یک شعرِ طرب انگیزی
نغمه و شور به هر جا ریزی
از نگاهِ غزلت گَر که بخواهم گفتن
یک تنه لشکریِ غاصبی چون چنگیزی
و همان مصرعِ بی قافیه ای هستم من
که تو باید به تمامِ بدنش آمیزی
روزی، دلِ من، ساکنِ گُلشهرِ هنر بود
در، عاطفهی نبضِ دلم، شور و شرر بود
در سینهی من، مِهرِ وفا، بود، درخشان
گنجینهی دل، معدنی از: دُرّ و گهر بود
به گوشم میرسد، با شور، آوازی جنونآمیز
سراسر، موجِ جان است آن، صدای نغمهخوانِ تو