پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
درخت سیبمیوه سرخ وشیرینش راپس از در آغوش گرفتنمهدیه داد...
دانهی سرخ اناریم و نگه داشتهانددلِ چون سنگِ تو را در دلِ چون شیشهی ما...
کلمات/ کلافی سر در گم اندخیابانرودخانه ای سرخ...
هر دو سرخیم ولی فاصلهء ما از همپرده هایی ست که در قلب انار افتاده...
صافی آبمرا یاد تو انداخت رفیقدلت سبزلبب سرخچراغت روشن......
زرد،سُرخ،ارغوانیبرگ های مهرآویزان در بازیباد...
چشمهای آبیاش بر من هجوم آورده بودحملۀ سرخی تدارک دیدم و بوسیدمش...
زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد!...
سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانیاما صد آه و افسوس شیر ژیان ندارد...