سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
چاره ای نه بجز تو هست و نه چاره ایهر لحظه ای که تو را در آغاز است...
هر انجامی آغازی دارد.حجت اله حبیبی...
محبوبم !زندگی من از روزی آغاز می شود که دل به تو سپردم....
هر صبح ڪه با خندہ ی نابت شود آغازاز شوق ڪنم تا دلِ آغوش تو پرواز...
محتاج ترینم به وصال تو ولیکناین وصل همان به که ز آغاز نباشد......
اشتباه دوست داشتَنَت آنجا بود که دیر آغازَش کردم ......
امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشهبا تو نیستم با کفشم هستم...
از تو آغاز شدم تا که به پایان برسم......
از توآغاز می شومدر توپایان می گیرم...
به پایان رسیدیم امانکردیم آغازفرو ریخت پرهانکردیم پرواز...
نرسیدن به تو آغاز کماست...