متن تنهایی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی عاشقانه
ماییم و همان
مستیه لبهای تو و
بار گناهی سنگین
بر دوشم
خنکای دم صبح عشق تو به یادم آرد
تن تبدار تورا از شهر خیالم بیرون میکشم
شهردلتنگی من دین و مذهب که ندارد
سرسودا دارم با خیال خام خویش
موج دیوانگیم بذر طغیان می گیرد و
می افشاند در جالیز ذهن
عقل نیز مترسک میشود
پرپرواز می گیرد
و دل...
تو ای تنها دلیل و آخرین شوق نفس در تن.
بیا تا آخرین لحظه کنارم باش و یارم باش.
خنکای دم صبح عشق تو به یادم آرد
تن تبدار تورا از شهر خیالم بیرون میکشم
شهردلتنگی من دین و مذهب که ندارد
سرسودا دارم با خیال خام خویش
موج دیوانگیم بذر طغیان می گیرد و
می افشاند در جالیز ذهن
عقل نیز مترسک میشود
پرپرواز می گیرد
و دل...
از هـــمه عـــالم بُریدم پای تو ماندم فقط
پس تو هم با من بمان و دل بِبُر از عالمی
دو دست گرمت تـو دستای من تـو آسمونا ستاره ی من!
من سنگ صبور غمهاتم من دل ناگرون چشمهاتم!
از تو می نویسم
تویی که نمی دانم کجای این جهان هستی
نزدیکی یا دور
آیا اصلا هستی ؟!
یا تنها در خیال من حضور داری ؟!
نمی دانم
اما از تو می نویسم تا برسد به گوش باد
و زمزمه ی قاصدکها و چکاوک ها
چهل کلاغ شود
شاید...
تنهایی و آرامش و یک شعر غزل وار
یک جرعه ز قهوه و کمی جنبش افکار
یادی ز گذشته کنم و زیر و بم خود
گاهی بشود تجربه و گاه که معیار...
هم دارمت، هم ندارمت.
در خاطراتم دارمت، در کنارم ندارمت.
شاید تو همان دار و ندار منی. شاید
گاهی دلم می خواهد فقط بنشینم ،
به تو فکر کنم
وهیچ نگویم
نه از دلتنگی ، نه از فاصله
نه از بغضی که هر شب لای نفسهایم جا خوش کرده
تو فقط باش........
در گوشه ای از جهان که هوا هنوز عطر بودنت را دارد
همین کافی است برای...
در کوچههای خیسِ خاطره
با نام تو قدم میزنم...
پنجرهها
از بوسههای ناتمام میگویند،
و برگهای پاییزی
عطرت را به یادم میآورند.
زمان میگذرد
و من هنوز
در پی صدای قدمهایت
سرگردانم...
من در میان این همه ، همهمه هیچم
من مستم از خوردن کمی بی خیالی
من سرشارم از مهر
دلخوشم به اسفندی پُر از ناز
و دلم عاشقانه به هوای شهریور گرم است
گویا من در میان این همه هیچ پر از خودم .
بعد تو چاره ندارم،
به جز تنهایی، در خیالم کنارت خفتن.
لبریزم از فکر و خیال تو.
ولی کافی نیست، باید باشی.
🥀🐝
@bzahakimi
گلم! جز «تو»، نمیخواهم سری را؛
نمیخواهم، به جز «تو»، دلبری را؛
نباشد، حسّ من، مانندِ زنبور؛
که بعد از «تو»، بجوید، دیگری را...
پیمانِ دلم؛
تنها،
با عشقِ تو شد محکم؛
هان!
ریزشِ احساست،
بر جان برسان؛
هر شب!
چرا در انتهای بی قراری های من تو لانه کردی.
تو آرزوی این دل شکسته ای...