متن تنهایی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی عاشقانه
تو نخواستی ریشه بدی، من اما هنوز با ساقهی صدام به سمتِ نورِ تو کج میشم...
از این میخانه ها دل می کنم، بی هیچ تردیدی
برای عاشقِ تنها، شرابِ خانگی بهتر
لمس لبهای تو در کنج خیالم آرزوست.
مراشوراست ونشاط وتنهایی
و لبخندهای گمشده
درهمین نزدیکی شهر گریه ها
درشهر ی که هرشبش گویی هزار و یک شب است
و رنگین کمانی از آشوب دلها و رقص شاه پرکهای رقصان خیال
خواهش های شبانه ام نیازمن است در اندیشه تو با یک دنیای ممنوعه
شاید با تو به پایان برسد، این همه دلتنگی من.
همه چیزی تکراری بود، جز بودنت.
نیازمندم به یک آغوش، به یک بوسه، به یک تو.
من به آینده ی بی تو، اندکی بد بینم.
گاهی عشق همان،
فرصت بوسیدن لبهای کسی هست که نیست.
مرا دریاب، گاهی در میان خاطراتت.
نیمه ی گمشده ی من،
گم شده در ته چشمان سیاهت.
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خوابها را با تو زیبا می کنم
هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب...
احتمالاً
در آن دوران
کسی شبیه تو نبود
که ژول ورن
دور دنیا در هشتادروز را نوشت
وگرنه
مانند من
روزانه
بیاختیار، پروانهوار، چندین بار
دور سرت میگردید...
دشت، تا دشتِ دلم، گشتم؛ رسیدم، سبزه زار
منتظر در راه هستم؛ تا بیایی، با بهار
زیر بارانم؛ ندارم، چترِ دستانِ تو را
بازگرد از جان؛ بشو، بهرم دوباره، سایهسار
و خیال من
خرسی است
که با یاد تو
به خواب زمستان می رود
تمام شب خیالت را..
در آغوش خودم دارم
سهمم از آن چشمان تو،
چیزی به جز حسرت نبود.
اگرچه از درِبسته پُر است دنیایم
ولی کلیدِخیالت ،امیدِمن شده است
برای من آغوشِ تو پیرهن شده است
فراتر از پیراهن شده ست، من شده است
کشیدهام کنار
از هر شیء که نامش آدم است...
مرا در کنج آغوش خیالت،
لحظه ای جا کن.