پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هر چه ستاره هست،بر زمین ریخته پاییز......
تو نوبرانه ی تمام فصلهایی.....
غزل،چشمهای تو است.کاش حافظ چشمهای تو بودم!...
گاهیچتر را باید دست باران دادروی سر خودش بگیردو ماجایش بباریم...
تنهایی/ نام دیگر پاییز است/هرچه عمیق تر/ برگریزان خاطره هایت بیشتر...
آرام شده ام/ مثل درختی در پاییز/ وقتی تمام برگ هایش را/ باد برده باشد...
هر کجا بروی مرا خواهی دیدیک شبتمام شهر را دیوانه واربا خیالت قدم زده ام...