متن ترجمه زانا کوردستانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ترجمه زانا کوردستانی
اگر مُردم
به معشوقهام بگویید ناز میکند!
به دخترانم بگویید به دلتان غم راه ندهید
تنها دارد چُرت میزند
به برادرانم بگویید که به سفر رفته
به خواهرانم بگویید که رفته آیینهای خوب بخرد
تا در آن، پیری صورتش را نشان ندهد
ولی،
هیچ چیزی به مادرم نگویید
مبادا دلش...
دلتنگم
همچون کشاورزی که در خشکسالی
در جستجوی باران است.
من جستجو کردم، در نماز باران
اکنون که تا سقف خانهام نیز باران باریده
دل خشک من،
هیچ مایل به سبز شدن نیست.
آنچه آدمی را شکل میبخشد
اندیشه و مردانگی و راستگوییست
نه فقط
استخوان و گوشت و خون...
روزگاری میگفتندم:
چرا چنین ساکتی؟!
اگر اینچنین ساکت باشی و حرفی نزنی،
به تو مشکوک خواهند شد و سرت را بر باد خواهی داد!
روزی دیگر گفتنم:
خفه شو!
اگر چنین وراجی کنی و ساکت نشوی،
زبانت را از حلقومت بیرون میکشند
و زبان سرخت، سر سبزت را بر باد...