پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هر لحظه و در هر کجای این جهانمیتوان گوش هایی برای شنیدنو شانه هایی برای گریه پیدا کرد،اما آنچه به ندرت پیدا میشوددوستی حقیقی در این روزگار استکه حرف هایت را با دلش میشنوداشک هایت را با جانش میپذیردو برای خوب بودن حال تونه با زبان، بلکه با قلبش دعا میکند...
ای صمیمی، ای دوستگاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام می آییدیدنت... حتی از دورآب بر آتش دل می پاشدآنقدر تشنه دیدار تو امکه به یک جرعه نگاه تو قناعت دارمدل من لک زده استگرمی دست تو را محتاجمو دل من... به نگاهی از دورطفلکی می سازدای قدیمی، ای خوبتو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستممن، صمیمانه به یادت هستمآرزویم همه سر سبزی توستدایم از خنده لبانت لبریزدامنت پرگل باد....
تو مهم ترین فردِ زندگی ات هستی!قبل از هر اولویت دیگری،برای خودت ارزش قائل باشو دیوانه وار به خودت عشق بورز!گه گاهی برای تمامِ کارهای کرده و نکرده ات در زندگی، از خودت تشکر کن و تلاش ات را برای بهتر شدن به کار بگیر!اگر تو این کار را نکنی، کسِ دیگری هم نمی تواند این مسئولیت را بپذیرد...!تو لایق یک زندگیِ آرام هستی،برای داشتن آن،خودت را با تمام نقص ها بپذیر،و با خودت دوست بمان،یک دوستِ صمیمی...یک دوستِ ماندگار......
بهش پیام بدم؟عقل : نهدوست صمیمی : نهمادر : نهپروفسور سمیعی: نهکائنات : نهمن : ارسال پیام...
دوستان صمیمی و با ارزشت را به آسانی از دست نده...
در هوای یاد تو نام رفیق بر تو کم استتو چنان خوبی ک دل از دوریت در ماتم استمن همیشه جای دوست ، تو را برادر خوانمتتو بیش از یک رفیقی من برادر دانمت...