سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
من حتی یادم می آید در کدام عکس بیشتر دوستت داشتم !حتی یادم می آید در کدامنوشته بیشتر آرزویت کردم !در کدام تنصیف بیشتربه یادت می افتادم !_________می دانی ؟ من هنوز هم خط به خط حرفهایت را حفظم !هنوز هم میدانم در این هوای سرد فقط کنار من بودن تو را آرام میکند !هنوز هم هر روز چک میکنم امروز بلاکم کرده ای یا نه !هنوز هم تمام ریتم های لنگ را به یاد دارم !فقط و فقط مخصوص تو بود .هنوز هم تمام نت هایی که برایم نوشتی را حفظم !بعد ...
هم من بدهکارم ، هم توتو بدهکار تمام دوستت دارم های پشت بوق اِشغال تلفن ، بدهکار تمام دلتنگی ها ، بدهکار همه ی حرف هایی که به خاطر دوست داشتنت شنیدم ، بدهکار تمام دفعاتی که این جمله را دیدم و باز هم دوستت داشتم" This acount was blocked you "و من هم باید پس بدهم ،کنایه هایت را ، پوزخند هایت را ، مسخره کردن هایت را ، تمام دفعاتی که با غرور نگاهم انداختی و از کنارم رد شدی ......
گاهی وقت ها از شدت دلتنگی دلم می خواهد هرچیزی باشم جز خودم ،یک کسی که یک لحظه بیشتر می تواند نگاهت کند ، یک لحظه بیشتر در کنارت است ، یک لحظه بیشتر صدایت را می شنود و یک کلمه بیشتر با تو سخن می کند !کاش میتوانستم مورچه ی در اتاقت باشم همانقدر ریز و بی ارزش برای انسان به همان هم راضیم ، مورچه ی اتاقت باشم برایت ریز و بی ارزش باشم ولی ساعت ها در گوشه ای بنشینم و نگاهت کنم و تو اصلا من را نبینی ، درست مثل همیشه که هیچوقت من را ندیدی !دوس...
گاهی وقت ها زندگیت دست زمان است اگر کمی زمان عقب و جلو شود اگر کمی تغییر کند تمام زندگی ات زیر و رو میشود ، امروز فهمیدم ، زمان در زندگی انسان ها بیشتر از خودشان تاثیر دارد !در همه ی زندگی ام از این به بعد باید درد امروز را بکشم ،درد ۳ دقیقه ، فقط همان ۳ دقیقه چنان زندگیم را عوض کرد که سالها بدست نیاوردنت نمی توانست این کار را کند .دیدن واقعیت از شنیدنش دردناک تر است !بعضی مواقع با خودمان فکر میکنیم کاش میمیردم ولی آنروز را تجربه نمیکردم .....
گاهی اوقات فکر میکنم دیگر در کنارت سوختن کافی است من بدون تو به جاهایی می رسم که تو در قلب من نتوانستی به آنها برسی ؛ هزاران نفر بهتر از تو هستند در کنارم ولی میدانم اگر آن بهتر از تو هم در کنارم داشته باشم باز هم با دیدن تو در کنار معشوقه ات ، نفس کم می آورم و حسرت یک ثانیه در کنارت بودن را می خورم .اگر فقط یک ثانیه تو را برای خودم داشته باشم و بعد از آن زندگیم تمام شود ، گله ای به خدایم ندارم ، من سهمم را از زندگی گرفته ام حتی اگر آن سهم یک ث...
در چند برهه از زندگی ام زمان متوقف شد !اولی زمانی بود که تو را دیدم !دومی زمانی بود که تو را با معشوقت دیدم !و سومی زمانی بود که به امید تو به همه ی داشته هایم پشت کردم !به امید روزی بودم که به جای شانه من موهایت را نوازش کنم ، به جای آیینه من بگوییم کدام لباس در تنت زیبا تر است و به جای دیوار های اتاقت من تکیه گاهت باشم ، به امید روزی که هیچوقت نیامد همه ی زندگیم را از دست دادم ......