جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
پاییز...فصل برگ های مردهفصل پیچیدن خاطره در بادفصل عاشقانه ای خاموشفصل دلتنگی کوچهفصل بی تابی سنگ فرشفصل تنهایی یک چترپاییز...فصل سیلی از بارانفصل عریانی یک عشقفصل مرگ شاخهای سرسبزپاییز...فصل نقطه چین تا تو... ....
پاییز...فصل برگ های مردهفصل پیچیدن خاطره در بادفصل عاشقانه ای خاموشفصل دلتنگی کوچهفصل بی تابی سنگ فرشفصل تنهایی یک چترپاییز...فصل سیلی از بارانفصل عریانی یک عشقفصل مرگ شاخه ای سرسبزپاییز...فصل نقطه چین تا تو... ....
هیچ چیز نباید به تو تحمیل شودحتی بارانی که پوشیده ترین لباس توستو من بارهای بارعریانی ام را در آن دیده امغم را بیچاره می کنماگر بی خبر جلوی راهت را بگیردو بیزارت کند از زیبایی اتغم نباید خودش را تحمیل کنداگرچه قدیمی ترین دوست من استو من بیشتر از شادیبه او اعتماد دارم...
برهنه می آئیمبرهنه می بوسیمبرهنه می میریمبا این همه عریانیهنوز قلب هیچکس پیدا نیست . . ....