سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
بودنت، دیدنت، بوییدنت، بوسیدنتو لمس ماه خوش نقش و زیبایی کهدر پشت ابر نگاهت پنهان ساخته ایمن شب را به لطف تماشای تو دوست می دارمتو همان آن عشقی هستی که در دلم جاری استو همان آن نوری که در تاریکی های زندگیم روشنایی می بخشدتو همان آن شیرینی هستی که در لبان تو جاری استو همان آن لطفی که در قلبت در آغوش گرفته ایمن با تماشای تو شب را به لطف دوست می دارمو با لمس ماه خوش نقش و زیبایی که در پشت ابر نگاهت پنهان ساخته ایآخر زیباتر از ماه...
داشتم فکر میکردم اگه مونده بودی چقدرحالم خوب بود ، چقد دلم گرم بود ، چقد پشتم پر بودشاید اگه بودی آدم خوشحال تری بودم ،آدم اروم تری بودمشاید اگه بودی اصلا مَنِ الان وجود نداشتمنی که به مودی بودن ،به عصبی بودن، به بد بودن ، به سنگ دل بودن میشناسنششاید اگه بودی انقد زود بزرگ نمیشدم اخه بعد تو هیچکس نبود براش بچگی کنمشاید اگه بودی من آدم بهتری بودماخه وجود تو منو آدم بهتری میکردرفتنت منو به آدمی تبدیل کرده که اصلا نمیشناسمشکاش بودی ا...
دوباره تحریمم کندوبارهاز تجهیزاتِ عشقی ات.بین مابرجام هم بی فرجام...تو سلطه گر نیستیمنزیتونِ بی عمل.تحریم ابد بکنعشق یک روزه نیستمابد وُ یک روزِ توأمهی حکم بدهچه فرق می کندشلمچه،هیروشیمایا تهرانمن ویرانِ توأم ،شیطان بهشت...
عشقی که ازم دزدیدی چند بهم میفروشی؟!...
بعد از تو هیچ عشقی آتش به خرمنش نیست...