یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
درد بی درمان شنیدی حال من یعنی همینعاشقم. دیوانه ام باز آی و حالم را ببین بازگرد و حال این دل را بهاری کن عزیزجز شراب معرفت در جام احساسم نریز کلیابی کاشانی...
شکوفه های بهاری آواز قلب من است...
مادرم پاییز شد تا مرا بهاری کند...
شروع آذر من با تو شد بهاری کاش همیشه پیش تو باشم ، تمام آبان ها...
ذهنم زمستانی است اما در قلبم بهاری ابدی جاری است....
بعضیا عشقشون مثل بارونِ بهاری میمونه شدید هست ولی زمانش کوتاهه...!...