متن کرکس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کرکس
شَب و بی داری، شانهٔ مردانه
عَشقِ دیروزم، تو نمی خواهی
مَن و جامم، مَستِ دیوانه
و شِعرِم را، تو نمی خوانی
شَدی بیگانه، که نمی فهمی
غَم و اسرار، از دِلِ دیوانه
تو نمی دانی، شِمع چرا می سوزد
و می میرد، پای پروانه
با محبَتِ هستی تو بیگانه...
سنگ شکست ...
بیابان خشک ...
مارمولک ها به دنبال غذا ...
کرکس ها لاشه شکار را می خورند...
مورچه ها شلوغ کرده اند...
کاکتوس ها بزرگتر شدن...
آفتاب سوزان می تابد.......
گرگها گله دَریدند، از شیر شکایت کردند
قصه ،از مَکاری روباه حکایت کردند
دیگری باز به دَندان گرفت، با خودبُرد
باز از نادانی این گاو ،روایت کردند
سگ گله اَمان داد، تا که گرگان بِدَرَند
باز از چوپان دروغگو، نَقل و صحبت کردند
گر خَران شِیهه کشیدند ،به جای اَسبان...