پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نباشیمن هیچ حسی به روز برفی ندارم...
مانند برفی، پاک و ساکت، تا که باریدیکلّ مدارس در جهان تعطیل شد بانو.......
دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد و میگفت : پاشو ببین چه برفی اومده …...
تو برفی آرام می باری و می روی و من یک عمر نبودنت را چکه خواهم کرد!...
روز برفی در مقابل روزهای معمولی، مثل جمعهس نسبت به بقیه روزای هفته!...
در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای ؟پرنده دل من نیز ، دیر زمانیست که در برف گیر افتاده . . ....
تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری،آرزو میکنم هر روز زمین بخورم!کاش تابستانها هم برفی بود !...
یلدای چشم های تو برفی ترین شب استیلدای چشم های تو طوفان میآوردامشب تمام وسوسه ها در نگاه توستابلیس هم به دین تو ایمان می آورد...
زمستون و روزای برفیش برام سرد نیستنتا وقتی خاطرات گرمت همرامه...