پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
باختم هر چه کنار تو بدست آوردمبه طلا دست زدم بعد تو ، خاکستر شد...
عشق حقیقی هرگز فرو نمینشیند !روی هیزم سوخته را خاکستر میگیرد، ولی ستارگان تابناکیِ خود را از دست نمیدهند ......
در تنور سالهای دور تو، آتش من، هیزم هر دو، سوختیم آتش ِ زیر خاکستر شدیم باد بوزد، شعله میگیریم یکبار دیگر پر می گیریم...
سردش بود...دلم را برایش سوزاندم گرمش که شد،با خاکسترش نوشت خداحافظ !...
پایان ندارد غصّهزبانه میکشد دلم،خاکسترِ اجاقِ زندگی فریادِ خاموشیست....