ساقی بیا که از مدد بخت کارساز کامی که خواستم ز خدا شد میسرم
دوش گفتم ساقیا امشب چه داری؟ گفت زهر گفتم کج کن قدح را...دید می نوشم،نریخت!
به دو چشم تو که گر بی تو برندم به بهشت نکنم میل به حوران و نظر با ساقی
چه دل ها بردی ای ساقی به ساق فتنه انگیزت دریغا بوسه چندی بر زنخدان دلاویزت
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست ساقیا امشب مخالف مینوازد تار تو یا که من مستو خرابم یا که تارت تار نیست
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
بلبلان از بوی گل مستند و ما از روی دوست دیگران از ساغر و ساقی و ما از یاد دوست