متن ارس آرامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ارس آرامی
در میان هیاهو برای هیچ
در گوشه زنگار گرفته ایستگاه این شهر دودآلود ایستاده ام،
سکوی زندگی،
ورودی تنهایی...
مسافری هستم که ادامه سفر نمی خواهد
آهای قطار سنگی؟
آهای...!؟
می خواهم دربست به آرامش کودکیم برگردم...
ارس آرامی
صبح باران که بگیرد تَرِ باران نشوی
خیس از بارش پی درپی گیلان نشوی
صبح باران که بگیرد چمدان را نبری
بی خبر، همسفر خستهٔ تهران نشوی
صبح باران که بگیرد به سراغم نروی
چینی نازک سهرابی کاشان نشوی!
صبح باران که بگیرد مه سنگین دارم
آخرین خاطرهٔ جادهٔ حیران...
به گمانم من با چشم هایم تورا نفس می کشم
چون تا می بینمت نفس هایم به شماره میفتد خونم اکسیژن بیشتری می طلبد و نبضم تندتر می زند!
تو همان هوا هستی که در سینه من جریان دارد و من بارها و بارها تورا نفس کشیده ام
تو همان...
شرع اسلام گفته نامحرم بغل کردن خطاست
من یقین دارم قیامت نامه اعمال سانسور می شود!!
ارس آرامی
ندانم لحظه بوسیدنت خواب بودم یا که مست، ولی
دانم آن خواب و مستی می ارزد به هشیاری اش
ارس آرامی
عشق مانند به رودی ست پُر از آب روان
سختی راه را به جان می ساید تا به دریا برسد
ارس آرامی
شهریارا این چه معنی ست در \حالا چرا\
او به هر حال که آید جان را فدایش می کنیم
ارس آرامی
چون دلم را برده ای من هم دلت را می برم
ما دزدان دل را این گونه قصاص می کنیم!
ارس آرامی